چند سال پیش استاد محمدرضا شجریان به همراه استاد حسین علیزاده، کیهان کلهر و همایون کنسرت پرباری در مراکش برگزار کردند. یکی از قطعات این اثر، همآوازی شوشتریست که بدون همراهی ساز خوانده شده و بسیار گیراست. این قطعه گوشهای از تواناییهای همایون شجریان در آوازخوانی را نشان میدهد. او در این قطعه، پابهپای پدر میخواند و صدای جوان او مکمل شایستهای برای آوای بیهمتای پدر است.
فستیوال فز در مراکش
امروز کلیپ تصویری این اثر را در وبلاگ قرار میدهم. اگر تاکنون آن را ندیدهاید، پیشنهاد میکنم حتماً دانلود کنید. همخوانی فوقالعادهایست. مصراعهای فرد توسط همایون شجریان و مصراعهای زوج توسط استاد محمدرضا شجریان اجرا شده است.
اگر میبینید که حاشیهی سیاه دور و بر این کلیپ خیلی وسیع و آزاردهنده است، تقصیر حقیر نیست. حواشی موجود در اصل این کلیپ مزین به نام مبارک پاساژی در میدان انقلاب بود که انگار این کنسرت در آنجا برگزار شده باشد! از اول تا آخر کلیپ، این نام مبارک از راست به چپ و از بالا به پایین بیوقفه عزیمت میفرمود. بنده هم ناگزیر برای آنکه به حس هنری شما حین دیدن اثر خدشهای وارد نشود، پاساژ مربوطه را سانسور کردم.
دانلود کلیپ تصویری «همآوازی شوشتری»
حجم فایل: ۴.۷۷ مگابایت
مدت زمان: ۳ دقیقه و ۱۷ ثانیه
مدت زمان (تخمینی) دریافت فایل: ۲۵ دقیقه
توضیحاتی دربارهی شعر «همآوازی شوشتری»
سر فرو آوردن: به کنایه یعنی «تکبر را کنار گذاشتن، توجه نشان دادن، محل گذاشتن». معنای بیت: تو به ما توجهی نشان نمیدهی (حاضر نیستی سرت را پایین بیاوری و نگاهی به زیر پایت بیندازی)، و من دلی دارم که قادر به شکیبایی نیست. صنایع ادبی: «سر» و «دل» صنعت مراعاتالنظیر دارند. در ضمن «را» در «تو را» و «مرا» حرف اضافه است.
همهعمر: [قید است] در سراسر عمر، در تمام طول زندگی. سعدی گاه «همهعمر» را به صورتی به کار برده است که معنای «یک بار، برای یک بار هم که شده» در آن مستتر است، مانند این بیت: «سعدیا حال پراکندهگوی آن داند / که همهعمر به چوگان کسی افتادهست» و یا: «گر همهعمر ندادهست کسی دل به خیال / چون بیاید به سر راه تو بیدل برود». قید «همهعمر» در این بیت قاعدتاً متعلق به فعل «باز شد» است و باید آن را به قرینه برای فعل مصراع دوم نیز در نظر داشت. اما نمیتوان «همهعمر» را فقط مربوط به فعل مصراع دوم گرفت. ظاهراً سعدی تعمد داشته است که «همهعمر» را در اینجا بنشاند، وگرنه او شاعر دست و پا بستهیی نیست. آب دیده: کنایه از «اشک». معنای بیت: کدام چشم است که در سراسر زندگی یک بار به چهرهی تو نگاه کرده باشد و در باقی عمر اشک به روی آن روان نشده باشد. چشمی که یکبار به چهرهی تو بنگرد دیگر هرگز به خواب نخواهد رفت و بسته نخواهد شد. صنایع ادبی: «دیده» مجاز از چشم است.
طبع: خلق، سرشت. نمیآید: سر نمیزند، ساخته نیست.
مجلس: در اینجا به قرینهی «های و هو»، مجلس سماع و وجد و حال است. معنای بیت: این چه عاشقیست که فریاد دردناکش بلند نیست و این چه مجلس سماعیست که های و هوی شور و حال از آن به گوش نمیرسد؟
به شیر بود: همراه با شیر بود. مگر: حتماً، لابد. پیر بود: پیر شد. در چاپ فروغی که همآوازی شوشتری نیز به مانند آن خوانده شده «پیر گشت» آمده است. تغیر: تغییر. معنای بیت: حتماً شور عشق را همراه با شیر به سعدی نوشاندهاند که اکنون که پیر شده است نیز هیچ تغییری در او پدید نیامده و همچنان عاشق است. (برای سعدی عشق چیزی است که با شیر اندرون شده و با جان به در رود). صنایع ادبی: «شیر» و «شور» جناس ناقص اختلافی دارند. «شیر» و «پیر» هم همچنین. در این بیت مبالغه نیز شده است.
پینوشت ۱ : یک دیوان حافظ کوچک و کمحجم دانلود کنید که آقای علی حدیدیان طراحی کردهاند و استفاده از آن رایگان است. دستشان درد نکند. در این برنامه ۴۹۵ غزل، ۳ قصیده، ۲ مثنوی، ۴۲ رباعی و ۳۴ قطعه (مجموعاً ۵۷۶ شعر) گردآوری شده است. قابلیت جستجو و فالگیری هم دارد. (اطلاعات بیشتر...)